youtube

شتی عزیزم، کوچولوی دلبندم بیا، بیا و ببین برایت چه آورده ام کوچولوی با ارزشم ، دست هات را روی شن ها بگذار نسیمی که به آرامی آمد ذره های شن را به روی چشمانت لغزاند پودر نرمی که روی پلک هایت داشتی همچون پاره های مه بود شتی من ، آن کوچولوی دلبند با لبخندی به خواب رفت شتی من، آن کوچولوی دلبندم وقتی که خورشید داشت غروب می کرد آرام و بی صدا دور شد و رفت مثل برگی از درخت بلوط، پر از زندگی و پرواز همان که ما عاشقانه دوست داریم و آن دشت پهناور، موطن من زمین من و فرزندش پس دستهایت را به روی شن ها بگذار تا شاید بارانی از رویاها آخرین تکه های خواب تو باشند شتی عزیزم، کوچولوی دلبندم با لبخندی به خواب رفته